سفارش تبلیغ
صبا ویژن
فرزند مرده تواند خفت ، و مال ربوده دیده بر هم نتواند نهفت . [ و معنى آن این است که او بر کشته شدن فرزند شکیبایى دارد و بر ربوده شدن مال طاقت نیارد . ] [نهج البلاغه]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ


مثلث سیاست، قدرت و حقیقت

در بیست و دومین سالگرد پذیرش قطعنامه 598 سازمان ملل، مسوولان سیاسی و نظامی روزهای جنگ ایران؛ حرف های جدیدی دارند و برای پرده برداری از این حرف ها همدیگر را تهدید می کنند.

در بیست و دومین سالگرد پذیرش قطعنامه 598 سازمان ملل، مسوولان سیاسی و نظامی روزهای جنگ ایران؛ حرف های جدیدی دارند و برای پرده برداری از این حرف ها همدیگر را تهدید می کنند. یک طرف این دعوا میرحسین موسوی، نخست وزیر سال های جنگ و طرف دیگر هاشمی رفسنجانی فرمانده جنگ، محسن رضایی فرمانده جوان سپاه و محسن رفیقدوست، وزیر سپاه است. ماجرا از تیرماه همین امسال شروع شد؛ وقتی که رفیقدوست با خبرگزاری فارس مصاحبه کرد و حرف های تازه ای زد.

موسوی: چرا جنگ را تمام نمی‌کنید؟
محسن رفیقدوست، از زمان تاسیس وزارت سپاه در سال ???? تا زمان انحلال آن در پایان جنگ، وزیر سپاه در دولت¬های اول و دوم میرحسین موسوی بود. وی با اشاره به نامه محسن رضایی برای درخواست تجهیزات، گفت: «جریان نامه رضایی برای فتح بغداد را می‌دانم. او گفت اگر می‌خواهید ما بغداد را بگیریم این امکانات را به ما بدهید.»
«درست قبل از پذیرش قطعنامه احساس می‌کردیم مملکت امکانات وسیعی ندارد ولی این مساله مهم نبود؛ مهم این بود که این امکانات آن طور که نظامی‌ها می‌خواستند در خدمت جنگ قرار نمی‌گرفت. بیشتر وقت¬ها دولت مخالفت می‌کرد با پیشنهادهایی که برای جنگ می‌شد و دائم می‌گفتند: شما که می‌دانید نمی‌توانید بغداد را بگیرید چرا ول نمی‌کنید؟ چرا جنگ را تمام نمی‌کنید؟
اما این حرف‌ها فقط در درون دولت زده می‌شد و بیرون که صحبت می‌کردند؛ همه شعار جنگ می‌دادند. برای همین آقای هاشمی مرا صدا کرد و گفت: برو در وزارتخانه‌ات بشین، من می‌خواهم توپ را به زمین دولت بیندازم. سپس حکم داد که میرحسین موسوی رئیس ستاد، آقای بهزاد نبوی معاونت لجستیک و آقای خاتمی معاونت تبلیغات جنگ شوند.»

رفیقدوست: هاشمی می‌گفت دولت شعار جنگ می‌دهد ولی در خدمت جنگ نیست
در آن مصاحبه رفیقدوست این مساله را کاملا توضیح داد و گفت: «حالا دولت خودش باید می‌جنگید و آقای هاشمی با این کار دولت را به وسط میدان برد که منجر شد به آن نامه‌ نگاری ها. هاشمی می‌گفت دولت شعار جنگ می‌دهد ولی تماما در خدمت جنگ نیست، باید تکلیف را روشن کنیم. به عنوان وزیر سپاه هر وقت برای کارهای جنگ خدمت آقای هاشمی به عنوان فرمانده جنگ می‌رفتم هر امضایی می‌خواستم می‌دادند. اما سؤال هاشمی این بود که آیا جنگ برای ما آینده تمام شدنی دارد؟ اگر هدف ما فتح بغداد و سقوط صدام است چه وقت و با چه امکاناتی؟»
این گفت وگوی جنجالی در 89/04/28 انتشار یافت و موجب دلخوری آخرین نخست وزیر شد.

رضایی: دولت امکانات نداد وگرنه بغداد را فتح می کردیم
بعد از این ماجرا نوبت محسن رضایی شد تا در جلسه دیدار با جمعی از رزمندگان دفاع مقدس بگوید: «اگر دولت امکانات کشور را در اختیار رزمندگان قرار می داد و همکاری های لازم با فرماندهان جنگ به عمل می آمد، می توانستیم در همان سال پنجم جنگ، بغداد را فتح کنیم.» رضایی در پایگاه اطلاع رسانی خودش به بیان اینها بسنده نکرد و ادامه داد: ناگفته‌های زیادی دارم اما هنوز باید صبر کنید. ناگفته های فراوانی درباره پایان جنگ دارم اما چون قول داده ام آن مطالب را در کتابی منتشر کنم، بنابراین از شما برادران می خواهم برای بیان این حقایق مقداری صبر کنید.»
پیش از این هم محسن رضایی زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری دهم هم اعلام کرده بود ناگفته هایی درباره دفاع مقدس دارد که در آینده آن را اعلام می کند.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در پایان این دیدار تاکید کرده بود: همه باید در بیان واقعیات تاریخ دفاع مقدس کوشش کنند و باید توجه کنیم که در این راه از دایره انصاف و صداقت خارج نشویم.

5 مرداد 1389
موسوی: مجبورم نکنید ناگفته های جنگ را بگویم
روز بعد موسوی نخست وزیر ایران در دوران هشت ساله جنگ، در پاسخ به ادعاهای محسن رضایی گفت: «در صورت ادامه "تحریف های تاریخی"، ناگفته هایی را از دوران جنگ و از جمله دلایل استعفای خود در سال ???? را بیان خواهد کرد.
این گفته های موسوی که در دیدار با جمعی از اعضای تشکل های سیاسی کرج بود، در وب سایت کلمه منتشر شد. «بنده هنوز لب به سخن باز نکرده ام و درباره دهه اول انقلاب چیزی نگفته ام. هیچ گاه میل نداشته ام در این باره صحبت کنم. ولی ظاهرا مجبورم در ادامه این تحریف¬ها، برای دفاع از رزمندگان سلحشور و مدیران برجسته ای که در این میان سهم عمده داشتند، ناگفته های خود را بگویم و نیز بگویم که استعفای سال ?? بر سر چه بود.»
آن وزیر سابق (محسن رفیقدوست) در عین حال که بیش از همه در جریان سرریز شدن همه جانبه امکانات دولت به جبهه ها بود، حالا می گوید اگر امکانات دولت در اختیار جبهه ها قرار می گرفت، ما بغداد را فتح می کردیم. شما باید جمله ایشان را این گونه معنی کنید که اگر دولت در اختیار بنده و دوستان مان قرار می گرفت ما چه فتوحاتی داشتیم! ایده ای که این وزیر سابق درباره فتح بغداد مطرح کرد باقیمانده همان دل بستن ها به طرح های کلاسیک جنگی و نتیجه بخش بودن عملیات های بزرگ برای شکست دشمنی بود که ماهانه فقط دو میلیارد دلار از همسایه های عرب خود برای جنگیدن با ما باج می گرفت و هنگام پایان جنگ بیش از 50 لشگر داشت.
در این دیدار موسوی ادعا کرده بود که بخشی از فرماندهان، نگاه محسن رضایی و دوستان وی را در این باره قبول نداشتند: این نگاه به جنگ از همان بدو طرح خود، میان رزمندگان مخالفانی داشت و تا جایی که بنده در جریان بودم و در تماسهایی که فرماندهان معترضی مثل شهید حاج داوود کریمی با بنده داشتند آنها عملیاتی از جنس نقشه های دوران نخست دفاع مقدس را ترجیح می دادند. این طرح ها با توانایی¬های اقتصادی و اجتماعی کشور سازگاری بیشتری داشت و در آینده اگر لازم بشود و به اجبار به این بحث ها کشانده شوم موضوع را با بسط بیشتری طرح خواهم کرد.»
رفیقدوست بعد از پایان جنگ، ده سال از ???? تا ????، رییس بنیاد مستضعفان بود که میرحسین موسوی درباره این دوره هم گفت: «شما که نمی دانم به تحریک چه کسانی در عرض یک هفته چندین مصاحبه علیه دولتی که در آن کار می کردید انجام دادید، اگر دولت را در اختیار می گرفتید بر سر کشور همان می آوردید که در طول مدیریت خود بر سر بیت المال و اموال مستضعفان و یتیمان در بنیاد مستضعفان آوردید. شما مرا مجبور می کنید بگویم باوجود نتایج درخشان دفاع مقدس، اگر پیوند قوی تری بین جبهه ها و دولت وجود داشت و دولت را به بهانه درز خبرها از ماجرای طرح¬های جنگی و دفاعی کنار نمی گذاشتند نتیجه های بهتری از عملیات گرفته می شد.»

امام خمینی: جناب آقای موسوی استعفای شما باعث تعجب شد
نکته جالب اینکه موسوی بعد از نتیجه انتخابات سال گذشته، هنوز به حافظه مردم شک دارد و فکر می کند می شود با این تهدیدها اصل ماجرا را پنهان کرد. او چنان از ماجرای استعفا حرف می زند که انگار واقعا حق به جانب بوده است؛ همان استعفایی که امام خمینی(ره) درباره آن گفتند: «جناب آقای موسوی استعفای شما باعث تعجب شد. حق این بود که اگر تصمیم چنین کاری داشتید، لااقل من یا مسوولان رده بالای نظام را در جریان می گذاشتید. در زمانی که مردم حزب الله برای یاری اسلام، فرزندان خود را به قربانگاه می برند چه وقت گله و استعفا است... همه باید به خدا پناه ببریم و در مواقع عصبانیت دست به کارهایی نزنیم که دشمنان اسلام از آن سوءاستفاده کنند. مردم ما از این گونه مسائل در طول انقلاب زیاد دیده اند. این حرکات هیچ تاثیری در خطوط اصیل و اساسی انقلاب اسلامی ایران نخواهد داشت.»

آیت الله خامنه ای: اصرار به استعفا، خیانت است
ماجرای استعفای میرحسین موسوی مفصل است و شاید تاکنون چیزهایی درباره آن شنیده باشید. صبح روز 15 شهریور 1367 وقتی که امام تازه قطعنامه 598 را پذیرفته بودند، روزنامه جمهوری اسلامی که در اختیار مسیح مهاجری از دوستان موسوی بود، خبر استعفای موسوی را منتشر کرد. این نامه رونوشتی هم داشت که برای آیت الله خامنه ای رییس جمهور وقت فرستاده شد و در بندهای مفصلی گلایه های موسوی توضیح داده شده بود. همان روز انتشار استعفا در روزنامه جمهوری، آیت الله خامنه ای در نامه ای به آن پاسخ دادند و تاکیید کردند که «در شرایط حساس کنونی و در آستانه مذاکرات ژنو و در حالی که لازم است در برابر ترفندهای دشمنان آماده و از مسسائل داخلی فارغ¬البال باشیم، استعفای دولت برخلاف مصلحت کشور و انقلاب است و ضربه ای بر مصالح نظام جمهوری اسلامی است.» در ادامه این نامه آیت الله خامنه ای به چند گلایه موسوی پاسخ دادند و بقیه را به پیوست های نامه ارجاع دادند و گفتند: «اینجانب با وجود اختلاف نظرهای چندی که با شما در شیوه اداره کشور و اعتراض به روش های شما به ویژه در مسائل اقتصادی دارم، همان طور که می دانید همواره و در همه مراحل به شما کمک کرده ام و اکنون هم استعفای شما را به مصلحت ندانسته و اصرار بر آن را ضربه به نظام و حتی با کمال معذرت خیانت – البته خیانت غیرعمدی- می دانم و معتقدم خوب است جنابعالی امروز نظرات حضرت امام را در امور اقتصادی به طور دربست بپذیرید.»
زمان این استعفا مصادف بود با آغاز گفت¬وگوها برای آتش بس جنگ ایران و عراق و پایان عملیات مرصاد؛ از اینها مهم تر آنکه امام در همین روزها به تازگی در حکمی علی اکبر ولایتی، وزیر امور خارجه وقت را به عنوان نماینده جمهوری اسلامی در مذاکرات آتش بس میان ایران و عراق معرفی کردند و ولایتی هم عازم نیویورک شده بود. بعدها ولایتی گفت: «خبر این استعفا، صبح روز مذاکره منتشر شد تاثیر ناگواری در گفت وگوها داشت.»

9 مرداد 1389
هاشمی رفسنجانی: موسوی کارشکنی می‌کرد
پس از اینکه روسای سیاسی و نظامی جنگ ایران و عراق اظهارنظرها و تهدیدهای خودشان را منتشر کردند، نوبت به هاشمی رفسسنجانی رسید که مثل همیشه با تامل وارد قضیه شود. سایت رسمی هاشمی رفسنجانی به بهانه انتشار خاطرات وی اعلام کرد میرحسین موسوی با طرح اینکه احتمال بمباران وجود دارد، خواستار تعطیلی کارخانه پلی اکریل اصفهان بود.
این سایت با درج روزشمار خاطرات هاشمی رفسنجانی از روز 6 مرداد 1365 و در مطلبی با عنوان «موسوی به فرمانده جنگ پیشنهاد کرد: پلی اکریل اصفهان به جهت خطر بمباران هوایی تعطیل شود!»، نوشت: «سرهنگ جمالی جانشین فرمانده نیروی زمینی آمد. گزارش سمینار امنیت بین المللی ژنو را داد. انستیتوی مطالعات استراتژیک برگزار کرده بود. او خواستار تعجیل در تعیین فرمانده نیروی زمینی شد. عصر تلفنی گفتم و احتمال انتخاب شدن سرهنگ حسنی سعدی را مطرح کردم. کمی ناراحت شد و گفت در صورت آمدن آقای حسنی سعدی، نمی تواند به عنوان جانشین ایشان عمل کند. نخست وزیر و وزیر کشور پیشنهاد تعطیل شدن کارخانه پلی اکریل اصفهان را به خاطر احتمال بمباران شدن مطرح کردند. از نیروی هوایی پرسیدم، گفتند از فردا هواپیمای F-14 در فضای اصفهان و تهران خواهند گماشت و امنیت نسبی دارد...».
موسوی همه این حرف ها را شنید و خواست از در دوستی وارد شود. او منتقدان خودش را با عنوان «دوستان» نام برد و گفت این حرف ها و انتقادها بعد از این همه سال، اجزای یک پروژه تفرقه افکنی است. البته این ادعای میر حسین موسوی پر بیراه نبود چون سال گذشته موسوی، رضایی، هاشمی رفسنجانی همه در یک جبهه مقابل احمدی نژاد قرار گرفتند و همدیگر را پوشش دادند که ثمری نداشت.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 89/5/31:: 1:44 عصر     |     () نظر